سلام
شعر طولانیه ولی بخونیدش قول میدم پشیمون نشین
منم سلام عرض میکنم خدمتتون رنگین کمون
با این نوشته اومدی از یه جا، شاید آسمون
اون روزی که تو اومدی دلم یه جای دیگه بود
حال و هوای رویاهام، حال و هوای دیگه بود
دلم رو کنده بودم از حرف و نگاهای همه
دنبال اون کسی بودم که توی این دنیا کمه
دیدم همه مث هَمَن عادی و سرد و بی وفا
نگات ولی بمن می گفت اونا کجا و تو کجا
شعراتو وقتی شنیدم گفتم عجب شباهتی
تو قحطی عاطفه چه شاعر با شهامتی
از دوم آذر به بعد چه قولایی بهم دادیم
روزی هزار و دو سه بار به یاد هم می افتادیم
یه کم گذشت یادم دادی با هر کسی حرف نزنم
گفتی که این کارا یعنی من دارم عهد و می شکنم
چه ذوقی کردم که آره همونیه که من میخوام
همون که تا آخر عمر میمونه مهربون باهام
هشتاد و هشت تموم شد و تقویما شد هشتاد و نه
تو خونه تنها موندی و رَایِتَم اصلا برنگشت
اِنقَد تو هرچی شعر بوده نوشتم از تولدت
دوس دارم این بار قصه شو نگم باشه پیش خودت
اِنقَد دلم میخواست بیام اونروزا پیشت بمونم
تو که خودت خوب می دونی من حالاشم نمی تونم
تو ماه تیر گفتی بهم دیگه نداری حوصله
ترسیدم از غمت ولی، گفتم اینم یه مشکله
تولدم یادت میاد، توی همین حوالی بود
چِقَد جای تبریکت، تو خطای اون خالی بود
چشام از اون روزای تلخ ابری و خیس و اشکیه
رو رویاهای نقره ایم یه تیکه تور مشکیه
تنها گذاشتنم دیگه انگار که عادتت شده
یه لحن تلخ یه مدته، جای محبتت شده
اگه دور از چشمای من دلو دادی به دیگری
مثل تواَم که گفتی از خیانتا نمی گذری
راستی که اون روزا گذشت هرجا دلت میخواد برو
دیگه صدام در نمیاد، اصلاً چی کار دارم به تو
این حرف آخر منه، یه کم دیگه صبر میکنم
اگر که راستشو نگی، دیگه باهات قهر میکنم
فوقش میگم بعد یه سال محبت و عشق و شکست
اون کسی رو که من میخوام تو یک جای این دنیا هست!